درس تلمبه

درس تلمبه ۱
نوشتة Craig Tucker۲
زیگ زیگلار در یکی از سمینارهای خود در مورد تصمیم گیری و پابرجاماندن بر تصمیم صحبت می کرد. او برای توضیح این بخش از سمینارش از یک تلمبه آب استفاده کرد.احتمالاً شما هم نمونه ای از این تلمبه ها را دیده اید که معمولاً در روستاها از آن برای بالا کشیدن آب از چاه استفاده می کنند. این نوع تلمبه بوسیلة لوله ای به چاه متّصل است و دسته ای دارد که اگر با سرعت به بالا و پایین کشیده شود بر اثر ایجاد خلأ در لوله، آب بسمت بالا هدایت شده و از دهانة تلمبه بیرون می ریزد. زیگ می گفت که نباید توقف کنید چون نمی دانید که آب تا کجای لوله بالا آمده است. اگر توقف کنید آب دوباره به چاه برمی گردد.آنقدر به این کار ادامه داد تا آب از دهانة تلمبه سرازیر شد. اگر شروع کرده و به اندازة کافی استقامت کنید، هر اندازه که آب بخواهید بدست می آورید. زندگی نیز همینگونه است.

در اواخر دهة 50 وقتی کودکی بیش نبودم، با مادرم برای آوردن آب می رفتیم و برای شروع، ابتدا کمی آب داخل تلمبه می ریختیم. سپس من شروع می کردم به تلمبه زدن. می شنیدم که مادرم می گفت: " آفرین پسرم،آب داره بالا میاد، توقف نکن، یه کم سریعتر .... ". اما آنروز من هنوز کوچک بودم و این کار انرژی زیادی می خواست و درنتیجه آب همیشه به چاه برمی گشت. این همه زور زدن تقریباً برای هیچی، مگر یادگیری درس تلمبه. این داستان هر روز تکرار می شد و تلمبه هم هر روز به من درس می داد. تا اینکه یک روز با راهنمایی و پافشاری مادرم، تلمبه هر چی آب می خواستم به من داد.
و درسی را به من داد که هرگز فراموش نمی کنم: " درس تلمبه "